این بحران که از سالها پیش آرامآرام آغاز شده و اکنون دریاچه ارومیه را تا آستانه بزرگترین فاجعه زیستمحیطی کشور پیش برده است سبب شده تا گریلوییس، هماهنگکننده مقیم سازمان ملل متحد در جمهوری اسلامی، طی سفری به ارومیه از نزدیک وضعیت این دریاچه را رصد کند. گزارشی که در پی میآید خلاصهای است از گزارشی که این مقام مسئول سازمان ملل به رشته تحریر درآورده است.
مرگ آرام دریاچه ارومیه نشانگر هشداری برای آینده است. دکتر حسن روحانی، رئیسجمهوری اسلامی ایران اخیرا در نشستی در نیویورک با اشاره ویژه به دریاچه ارومیه در شمال غربی ایران که زمانی بزرگترین دریاچه آب شور جهان نیز بود، به مشکلات مربوط به آب در ایران اذعان کرد. این دریاچه بهگونهای هشداردهنده در حال خشک شدن است. مشکل اصلی این است که مجموعهای از مصرفکنندگان مرتبا آب را از حوضه تغذیهکننده دریاچه برداشت میکنند. درسالهای اخیر این خروجیها بهمراتب بیشتر از ورودی آب به دریاچه بوده است. خشکسالیهای اخیر را نیز به این روند اضافه کنید، در نتیجه تراز آبی دریاچه بهطور مداوم کاهش پیدا کرده است. راهحلهایی وجود دارد و من به آنها اشاره خواهم کرد اما مسئله اصلی این است که به موضوع کاهش سطح آب با قاطعیت لازم رسیدگی نشده است و فرصت دارد از دست میرود. پیش از این امواج در برخی از مناطق دریاچه به موجشکنها و اسکلههای 4متری میخورد. حالا آن محلها کاملا خشک شده و قایقها به گل نشستهاند. ساکنان حوالی دریاچه در اواسط دهه1990 حتی نگران سیل ناشی از بالا آمدن سطح آب آن بودند. حالا دیگر اثری از آن فراوانی آب نیست و مردم میگویند نمیتوانند سرعت خشک شدن آب دریاچه را باور کنند.
شاید آنچه بر سر دریاچه ارومیه میآید یکی از آشکارترین نمونههای- کل کره زمین- است که نشان میدهد ما انسانها چقدر سریع میتوانیم محیطزیست خود را نابود کنیم. آینده برای حوضه ارومیه مایوسکننده بهنظرمیآید و اگر برای این منطقه و چندین تالاب دیگر در سطح ایران اقدامی انجام نشود، پیامدها و عوارض آن شدید خواهد بود. با این حال هنوز برای کمک به نجات دریاچه ارومیه زمان باقی است اما اگر قرار است این کمک انجام شود دولت، مردم ایران و جامعه بینالمللی باید هماکنون اقدام کنند. به این ارقام توجه کنید. میانگین ظرفیت آب حوضه آبریز دریاچه ارومیه حدود 6میلیارد و 800میلیون مترمکعب در سال است. حدود 3میلیارد و 100میلیون مترمکعب از این مقدار برای حفظ زیستبوم دریاچه موردنیاز است. از بقیه آن میتوان بهگونهای کاملا پایدار برای توسعه کشاورزی و صنعتی، همچنین آب آشامیدنی استفاده کرد. اما در حال حاضر، برآورد میشود بهطور میانگین تنها حدود یکپنجم مقدار آب مورد نیاز وارد دریاچه شده و بقیه آب از سرچشمهها برای مصارف کشاورزی و صنعتی برداشت میشود.
نتیجه این است که در طول 2دهه گذشته مساحت دریاچه از 5هزارکیلومتر مربع به 2هزارکیلومتر مربع کاهش یافته است. اما این کاهش به ظاهر 40درصدی، خسارت بزرگتر در حجم آب را مخفی میکند، زیرا میانگین 6متری عمق آب هنگامی که مساحت دریاچه 5 هزار کیلومترمربع بوده اینک که سطح دریاچه به 2 هزار کیلومترمربع رسیده تنها یک متر شده است. حوضه آبریز دریاچه ارومیه بین استانهای آذربایجان غربی و شرقی و کردستان واقع شده است. بررسی دولت ایران و سازمان ملل متحد حاکی است هریک از این استانها میتواند مقداری از این آب را برای توسعه خود نگهدارند و اجازه دهند جریان پایدار باقیمانده به دریاچه بریزد. این یکی از مشکلات اقتصاد سیاسی است. سیاستمداران استانی به موکلان خود پاسخگو هستند و ایجاد شغل و رشد اقتصادی را در صدر دستور کار خود قرار دادهاند. در ایران، در بخشهایی مانند کشاورزی و آب که بر دریاچه ارومیه تأثیر میگذارند، منافع محلی غالبا همسو با حفظ منابع طبیعی یا پایداری آن نیستند. این فشارها نهتنها در دریاچه ارومیه، بلکه در سراسر ایران احساس میشود. تالاب گاوخونی و هامون کرمان (جازموریان) هماکنون مردهاند. بهطور خلاصه، ما در معرض خطر یک توفان همه جانبه هستیم: کمبود آب، تخریب اراضی و تغییر آب و هوا که همگی بریکدیگر اثر میگذارند. ایران برای غلبه بر این مشکلات نیازمند اصلاح شیوههای کنونی مدیریت آب و منابع طبیعی و ایجاد و تدوین برنامههای مقاوم ساز در برابر تغییرات آب و هوا در بخشهای گوناگون در سطوح ملی و محلی است. ایران میتواند و باید این کار را با 4 اقدام اساسی در دریاچه ارومیه شروع کند:
مشارکت دادن همه گروههای ذینفع در برنامهریزی تخصیص منابع برای آینده دریاچه ارومیه: کسب و کارهای متنوع و گروههای ذینفع سیاسی اطراف دریاچه ارومیه منافع متفاوتی دارند. این امر باید به رسمیت شناخته شود. ضروری است منافع این گروههای ذینفع در مذاکرات مربوط به آینده دریاچه درنظر گرفته شود. طرح برنامه توسعه ملل متحد به ایجاد این بستر کمک کرده است.
توقف مصرف آب بهعنوان منبعی رایگان و تعیین ارزش واقعی آن: ریشه استفاده نادرست از آب، مبتنیبر برداشتی از جوامع محلی است که براساس آن آب یک منبع رایگان برشمرده میشود؛ پدیدهای که علمای اقتصاد به آن بهعنوان فاجعه عوام اشاره میکنند. اینکه آب زیرزمینی در ایران باید رایگان باشد غیرقابل تصور است. زیرا منابع آب به قدر کافی وجود ندارد و بهزودی کمتر نیز خواهد شد.
در حال حاضر منابع آب سطحی با قیمتی بهمراتب کمتر از هزینه تهیه آن در اختیار کشاورزان گذاشته میشود.
متوقف کردن برداشت غیرقانونی آب: یکی از ابزارهای تعیینکننده در تغییر بازی به نفع بازگشت تعادل به موازنه آب کنترل برداشتهای غیرقانونی از آبخوانهاست.
تجدید نظر در اندیشه انتقال آب بین حوضهای، کارشناسان محیطزیست این اندیشه را فاقد کارایی میدانند.
سازمان ملل متحد چه میتواند بکند؟
طرح تالابها که کار فراوانی برای تبیین شواهد و تقویت نهادی برای مقابله و دفع فاجعه در حال وقوع دریاچه ارومیه انجام داده است هنوز با قدرت ادامه دارد اما بهزودی پایان خواهد یافت. بیشتر اعتبارات آن را که اینک هشتمین سال اجرای خود را میگذراند، در حال حاضرخود دولت جمهوری اسلامی تأمین میکند؛ موضوعی که با وجود محدودیتهای بودجهای در ایران، اهمیت آن را نشان میدهد.
این طرح و دیگر ابتکارهای مقاومسازی در برابر تغییر اقلیم میتواند بهعنوان نشانهای از تمایل جامعه بینالمللی برای همکاری با ایران در زمینهای از منافع مشترک در زمان فرصتهای ممتاز دیپلماتیک ناشی از تحولات اخیر مجمع عمومی سازمان ملل در نیویورک و جاهای دیگر، مورد حمایت جامعه بینالمللی قرار گیرد. اما بیشتر راهحلهای مورد نظر سازمان ملل متحد برای نجات دریاچه ارومیه در داخل ایران وجود دارند. موفقیتها هنگامی فرا خواهند رسید که گفتوگوها درباره تأثیرات تغییر اقلیم از گفتمان بین فنسالاران و سیاستگذاران فراتر رود. کلید موفقیت، کارکردن با جوامع محلی است. بالابردن آگاهی عمومی، مشارکت دادن جوامع محلی در مدیریت منابع و انجام بحثهای عمومی بیشتر غیرقابل اجتناب است. اگر تغییرات صورت نگیرد، ممکن است شاهد آنچه در دریای آرال رخ داد باشیم.